ابوالقاسم لاهوتی : زاده ی کرمانشاه 1284-1335 خورشیدی |
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل آفرین دل مرحبا دل
کمترانند وابستگان تنگاتنگ بگلزار
همیشه بهار فرهنگ شکوهمند پارسی که با این پیام دل نشین لاهوتی
آشنا نیستند :
زدستش یک دم آسایش ندارم
نمیدانم چه باید کرد با دل
گویای دلی سوخته که با یاری از زیبا
اندیشیهای بیکرانش در هنر آراستن واژگان پای بمیدان سخنوری
مینهد تا شیفتگان سروده
هایش را بیشتر و بیشتر از پیش سازد :
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر بر گشت از راه خطا دل
لاهوتی میسراید و پیش میتازد و فرهنگ
مانایمان را پر بار از دُر و گوهر میکند ومائیم که پس از سالهای
دراز از مرگش ,
هنوز مست سرکش زیبا پردازیهای دل نشینش
هستیم :
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و زکویت بر نخیزد
زهی ثابت قدم دل با وفا دل
اوست که ما را بسرای دلش میبرد و از وفا و پاکدلی سخن میگوید تا ثابت
قدمی را در راه دلدار تا مرزهای
نیست شدن و فداکاری برسانذ .
حسنت زجهان چشم مرا دوخته است
عشق تو بجانم آتش افروخته است
از بس بدلم دست درازی کردی
دستت ز حرارت دلم سوخته است
در سال 1284 خورشیدی در کرمانشاه زاده شد
لاهوتی از نامدار ترین سخنوران زاده ی کرمانشاه و ایران زمین بشمار میآید , پدرش الهامی نیز از
سروده سرایان
بنام کرمانشاه بوده که پیشه ی کفش دوزی داشته و از آزادی خواهان بر جسته ی شهر,
ابولقاسم در دوران کودکی در خانه ی
پدر با مردم فرهنگ پرور کرمانشاه آشنا شد و در 16 سالگی برای
دانش پژوهی راهی
تهران گردید . در جوانی بگروه درویشان
پیوست و از شیفتگان درویش حیران علیشاه
بود .
.سری پر شور از مهر میهن داشت و در
خیزش مشروطیت بگروه فدائیان آزادی پیوست .
میهن پرستی از ویژگیهای ژرف لاهوتی
است که در سروده هایش بروشنی باز گو میشود :
تنیده یاد تو در تار و پودم ای میهن
ای میهن
بود لبریز از عشقت وجودم میهن ای میهن
از افسران ژاندر مری بود و یاور
ابولقاسم خانش میخواندند ( سرگرد )
روزنامه بیستون را در کرمانشاه بر پا
کرد و زمانی در استانبول ترکیه , مجله ی ادبی پانزده را بچاپ رساند
سری نترس داشت و در سال 1300 با گروهی
از افسران ژاندارمری با آزادی خواهان تبریز هم پیمان شد
و به تبریز یورش آورد که
پیروزی از آنشان نشد و بقفقاز گریخت و سپس زمانی در مسکو زیست و از
نامداران کشور
تاجیکستان شد و در برگرداندن شاهنامه ی فردوسی بزبان روسی بسیار تلاش کرد و در
بیگانه سرا بسال 1336 خورشیدی رخت از جهان فانی بر کند و دور از میهنش و زادگاهش
کرمانشاه
بخاک سپرده شد :
طفل زمان فشرد چو پروانه ام بمشت
جرم دمی که بر سر گلها نشسته ام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر