زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۹۸ اسفند ۲, جمعه


22.02.2020 زایشی برابر 3 اسفند 1398 خورشیدی

ایزد را از دیدگاه دانش و بینش بشناسیم ، نگرشی که جدا از باورهای دین است  
شکوهمند ترین نامی که هر جنبنده ی گویائی ( آدم ) میتواند بر زبان آورد .... ایزد ! نامی که در راستای ده میلیون ساله ی هستی بگونه های جوراجور همراهمان بوده و هست و خواهد بود , چون زاده ی ایرانم و بفرهنگ شکوهمند این سرزمین پهلوان پرور دل بسته ام , اندیشیدم که چه بهتر و دل نشین تر از آن که سخنم را با نام  اهورای ایران زمین ( ایزد ) آغاز کنم , نامی که در فرهنگ شش هزار ساله ی ما ایرانیان از شکوه و درخشندگی ویژه ای برخردار است و آمیخته ایست از گفتار و کردار و پندار نیک که ایرانیان بآن مینازیدند و راستی را سوگند میخوردند و درستی را ارج میدادند . واژه ی زیبنده و دل نشین اهورا را باهم بزیر سنجش و بر آورد های پیرامونش میبریم تا بیشتر و بیشتر با این نام مهر انگیز آشنا شویم :



اهورا مزدا واژه‌ای دوگانه   است از اهورا و مزدا. در گاتاها( نوشتار های رهنمونی زرتشتی )  گاهی اهورامزدا جدا از هم بکار رفته است. واژه اهورامزدا به گونه‌های «مزدا اهورا» یا «مزدا» ۱۵۵ بار در گات‌ها بازگو شده است,  مزدا در بندهای گاتاها به چم ( معنی )  به یاد داشتن است. این واژه در سانسکریت مَذِس، به چم  دانش و هوش می‌باشد. بنابراین مزدا برای خدا به کار برده شده‌است که از آن هوشیار و آگاه و دانا برداشته شده  , اهورا نیز از ریشه /ah/ به چم هستی و بودن سرچشمه گرفته , پس اهورامزدا روی‌همرفته به چم هستی بخشِ دانا است. همچنین فردوسی بزرگ در سرآغاز شاهنامه٬اش ( شناسنامه ی ما ایرانیان )  با تیزبینی هنرمندانه و ویژه‌ای اهورامزدا را «خداوند جان و خرد» بیان نموده :
بنام خداوند جان و خرد
کزین بر تر اندیشه بر نگذرد
ویژگی‌های اهورامزدا
اهورامزدا آفریننده جهان است, داور بر همهٔ  رویداد های  نیکوست  و نیز آفریننده روشنی و تاریکی و برپا کننده هستی (اشا) است,  او با اندیشیدن همه چیز را هستی بخشیده‌,  پس در او نیستی برچیده شده و اوست که تنهای تنها بر آفرینش فرمانرواست , او نیستی را نیز می‌آفریند. ایرانیان برای اهورا مزدا در هرمزد یشت،  60  سرشت  نیکو را برگزیده اند ,  همهٔ چیزهای خوب بااو گره داده  شده‌. همچنین او در باورهای  مزدیسنا دارای شش سرشت  برجسته زیر است:
سپنتَه مَینیو  بچم  ورجاوند ترین ‌ روان، خشثره ویرنه بگویش امروزی شهریور یا شهریار و پادشاهی که باید برگزیده شود، سپنتَه آرمیتی بچم  پارسایی ورجاوند. هورتات بگویش امروزی خورداد بچم  همگانی  و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است. او اشه یا  راستی و درستی و داد ( قانون ) ایزدی و پاکی است. همچنین وهومَنَه است به  چم  خوب منش. این سرشت های ایزدیست  در مزدیسنا به نامِ امشاسپندان خوانده می‌شوند و پایه های فرهیختگی  در باور  زرتشتی هستند ,  برای رسیدن به روشنایی بی پایان.از این هفت امشاسپندان است که هفت شهر مهر  و هفت آسمان و هفت خوان اسفندیار و هفت خوان رستم و هفت سین و هفت کشور و ... برداشت شده است.
اهورامزدا و باورها
بر  پایه ی نامک ( کتابِ )  بندهشن که در پایان  دوره ساسانیان نوشته شده، نیروی ناسازگار اهورامزدا و زایندهٔ بدی‌ها را اهریمن میخوانند ,  در کیش زرتشتی، اهریمن هیچگاه توانِ رویاروئی  با اهورا مزدا را ندارد و  هم آوردی (رقیبی)  برای او نیست ,  اهریمن همان اندیشهٔ بد یا اَنگره مینیو است .
بر پایه باورهای کهنِ ایرانیان  , اهورامزدا و اهریمن هردو زادهٔ زروان  ( خدای زمان )  بودند و جهان میدان  جنگ این دو نیروی نیک و بد بوده  ,  سرانجام چیرگی در پایانِ جهان با اهورامزداست , چون اهورامزدا پاکی یگانه  است و بدی در او راه ندارد . پس هر آنچه که بد است اهریمنی است."
گفتار ها و جستار های بالا را برای آن آوردم تا بیشتر با نیرو وشکوهمندی ایزد آشنا شویم ! توانمندی که در فرهنگ پارسی , بسیار از او یاد شده و نمایانگر نیروی هستی سازیست که اندیشه های ما تا بامروز , آنجوری که باید و شاید نتوانسته این نیروی پایان ناپذیر و همیشگی را در مغزمان جاسازی کند ! راهی برای شناساندنش بما بیاموزد که پاسخگوی هزاران پرسش باشد ! کیست او ؟ کجاست ؟ و از ما و شما و آنها و آیندگان چه میخواهد ؟ ایزد ! نامی ورجاوند که با روان و هستی ما گره خورده بی آنکه پشیزی از او آگاهی داشته باشیم ! بی آنکه بدانیم در کجاست ! چگونه بر جهان هستی فرمانرواست و چگونه بر اخترهای  ریز و درشتی که شمارشان سر بر  هزار ها میلیارد ها میزند ! سر میزند ! آیا جنبندگان دیگری چون ما در آن اختران زندگی میکنند ؟ و اگر پاسخ آری باشد , آیا بروزگاری دست خواهیم یافت که جنبندگان اختر های دور ! که میلیارد ها سال نوری از ما بدورند !!! بدیدن ما بیایند ؟
او کیست که پس از ده میلیون سال که از پیدایش ما جنبندگان سخن گو ! میگذرد هیچ کسی از توانمندی او آگاه نیست و هیچ دانشمندی بنشان نوبل دست نیافته که گویای این یا آن شکوهمند باشد که بر او نام ایزد یا اهورامزدا را نهاده ایم ؟ او کیست که بر این خاکدان پانزده میلیارد ساله که ما جنبندگان بر او نام گیتی را نهاده ایم فرمان میراند ؟ آیا تا بامروز کسی را شناخته اید که هستی ساز را بشما بشناساند که از کجاست و بکجا میرود و چه میخورد و چه میاشامد و بر چه میاندیشد و خواسته اش از آفریدن این کهکشان بی آغاز و بی پایان چیست ؟ اگر چنین کسی را میشناسید ؟ پسندیده است که برای همگان بگوئید تا بیدار شویم و او را در آغوش بگیریم . از میزان مهربانیش با او سخنها بگوییم !! و خوب میدانیم که چنین کسی که از ایزد کوچکترین آگاهی داشته باشد ! دست کم در این جهان خاکدان ... یافت نمیشود , بنابراین بیائیم و این توانمند هستی ساز را از دریچه های تازه ای بر رسی کنیم که شاید کسی تا بامروز اینگونه که در این نوشتار آمده , ماندگاری و شکوهمندی او را مورد بر رسی ننهاده و شاید نخستین کسی باشم که در راستای نوشته های این نامک ( کتاب) شما خواننده را بگونه ای بپرواز در آورم تا دست کم در اندیشه هایمان ایزد را بگونه ای جاسازی کنیم که تا بامروز در هیچ نوشته و سخنی ! اینگونه از او یاد نشده و به  بر رسی ژرف نرسیده :
او کیست ؟ براستی و بدرستی و بدور از هر اگر و مگری ! بپذیریم که او رهبری است بی مانند که بر ریز و درشت ترین جانوران مینگرد ! بمورچه ای نگاه کنید که سر از لانه بیرون میبرد تا دانه ای را بیابد و آنرا کشان کشان برای خوردن خود و همتایانش بخانه آورد و در زیر زمین انبار کند و زبر و زرنگ و کارا و بی ایستا ! شب و روز باین کار گرد آوری خوراک ادامه دهد تا روز و شب سپری شود و سالها و سده ها و هزاره ها را بدنبال داشته باشد ..... که مورچه همچنان میاندیشد و کار میکند و فرمان میگیرد و خوراک را انباشته میکند آنگونه که میلیارد ها سال است که اینگونه زیسته  و خواهد زیست :

مور یا مورچه , به انگلیسی: Ants‏ تارپایه (حشره‌ای)  با یک زندگی همگانی همانند زنبور از راستهٔ نازک بالان که در میانه‌های دورهٔ کرتاسه نزدیک به  ۱۱۰ تا ۱۳۰ میلیون سال پیش میزیسته . امروزه بیش از ۱۲۰۰۰ گونه مورچه در پهنه ی گیتی یافته  شده‌اند و پژوهشگران بر این باورند  که  این شمار تا ۲۲۰۰۰ گونه نیز برسد. مورچه‌ها به آسانی  از شاخک‏های آرنج دارشان و ساختار گره مانندشان و کمر باریکشان شناسائی میشوند و اگر زندگی ما آدم ها را به ده میلیون سال در این جهان ! بر آورد میکنند .... پس پیشینه ی مورچگان در این گیتی , 100 میلیون سال از ما کهنه ترند !!! شگفت زده نشدید ؟ 100 میلیون سال پیش از ما مورچگان در این جهان چه میکردند ؟ چه میخوردند ؟ دانه ی گندم ؟ پس گندم هم از ما پیر تر است .
اندازهٔ شمار  مورچه‌ها می‌تواند از چند ده مورچه شکارچی در یک لانه  تا چند میلیون مورچهٔ ساده و مورچه نازای ماده و رده ‌ای از کارگرها و سربازها و گروه‌ها را در یک میدان پهناور  در بر بگیرد .همچنین گروه مورچه‌ها را  شمار  نر دارای توان زایش  و همچنین یک یا چند ماده که توانایی بارور شدن دارند و شهبانو نامیده می‌شوند در بر میگیرد.آیا باین بر آورد نمیرسید که اینگونه زندگی کردن نیاز به دانشمند و رهبر و دلسوز داشته باشد که توانسته در راستای 100 میلیون سال بودن , پیشرفت مورچگان را در درازای این زمان بی پایان رهبری کند ؟ ٬زیرا مورچه‌ها دوست دارند  با یکدیگر کار ‌کنند و از ماندگاری خود پدافند  کنند؟... آیا در راستای این 100 میلیون سال ماندگاری ! جا بجائی هائی در روند پایداری آنها نشده ؟ آیا مورچگان پنجاه میلیون سال پیش با بیست میلیون سال پیش توفیر ندارند ؟ و پاسخ اگر آری باشد ! پس این جا بجائیها و بهبودیها زیر نگاه فرمانروائی رسیدگی نمیشده !؟ آیا از خود پرسیده اید که ماندگاری 100 میلیون ساله ی مورچگان برای چیست؟
http://bits.wikimedia.org/static-1.22wmf4/skins/common/images/magnify-clip-rtl.png
مورچه ای در روند  مکیدن یک دانه شکر
بهر گوشه ای از این جهان پهناور بروید  مورچه دارد. پس جهان و پهنه ی گیتی را مورچگان در زیر روند زندگی خود دارند ! مورچه به بیشتر زمینهای گیتی چیره گشته‌است و در بیشتر زمین ها  توانایی زندگی دارد. مورچه ها  تا بیست در سد (صد )  جنبندگان  زنده خشکی‌زی زمین را در بر میگیرند . گوئی رهبری کار آزموده و توانمند بر آنها فرمان میراند تا وادارشان کند که برای ادامه ی زندگی خود باید کوشاتر و سازنده تر باشند آیا از خود پرسیده اید که راز ماندگاری این زندگی ویژه در چیست که 100 میلیون سال است بزندگی همگانی خود ادامه میدهد بی آنکه نیازی بیاری ما برگزیدگان آدم نما داشته باشند ! تا کنون از خود پرسیده اید که اگر مور چه ها از ما خواستار یاری رسانی میشدند چه بر سر مان میآمد ؟ این جنبندگان را کی راهماست که در راستای 100 میلیون سال توانسته اند جا بجائی کنند و در آسیا و اروپا و آمریکا زمین و زمان را بهم بدوزند و همچنان ماندگار بمانند ؟ آیا مورچگان توان سخن گفتن دارند که توانسته اند 100 میلیون سال دوام آورند ؟ او کیست که بر این روند 100 میلیون ساله مینگرد و کسی را از این راز ماندگاری آگاهی نیست .... رازی در پشت پرده ی پرسشهای بی پاسخ از این زندگان کوچک و زرنگ و لشگر کش که برای ماندگاری خود و رد شدن از رودخانه های ! پل میسازند و رودخانه ها را در مینوردند ،  بجنگ برای ماندگاری خود میپردازند , همزیستی را دوست دارند و برای دوستان خود از بامداد تا شامگاه کار میکنند ..... شگفت آفرین نیست ؟
زندگی  مورچه‌ها دارای یک روند از پیش آراسته شده ی چندین و چند میلیون ساله است که کارگر را از سرباز و ماده را از نر و شهبانو را از مورچگان پرنده جدا میکند !!! کارگران میدانند چه کار باید بکنند و بچه کاری دست نزنند ! گوئی با هم سحن میگویند تا از جائی بجای دیگر کوچ کنند , روش رسیدگی بکار ها از پیش آراسته شده  تا پیوند میان توانمندان و نا توانمندان را در بر بگیرد که نه سیخ بسوزد و نه کباب ,  گوئی داور و دادگستری بر این روند مانا با پیشینه ای 100 میلیون ساله فرمانرواست ٬ رویداد ها پیش میآید و با روشهای پدافندی بر آنها چیره میشوند ! کشته میدهند و همچنان ماندگارند ! چه کسی بر آنها فرمان میراند ؟ پرسشهای پیچیده ای هست که بیشترشان بی پاسخند ! آیا این گونه رویداد ها را فرمانروائی که بر جهان و ماندگاریش فرمان میراند اداره میکند !؟ آیا مورچگان دارای دانشگاه هائی هستند که در ژرفنای زمین پیشینه ای چند میلیون ساله دارد و ما از آن نا آگاهیم ؟ مگر میشود 100 میلیون سال ماندگاری بی پایه از دانش و بینشی ژرف باشد و ما خود را برگزیده ی جانداران میدانیم ؟ و شاید یک از هزار دانش مورچه را نداشته باشیم ؟ چگونه میشود این دانش و بینش را در راستای این 100 میلیون سال برای آینگان بجای نگذاشت .... بنابر این دانش ما را با دانش مورچگان نمیشود در یک ترازو جا داد !
موذچگان میتوانند بانبارهای گندم یورش آورده و آنچه را که نیاز دارند برچینند و بر دارند بی آنکه بیمی از آن داشته باشند که گیر افتاده و بزندان افکنده شوند ... چون روند اندیشه های ما با آن 100 میلیون سالگان توفیری ژرف دارد
مورچه‌ها نیرومند ترین  جانوران  خشکی می‌باشند، چرا که می‌توانند چند برابر وزن خود بار بکشند ، ژرفنگری  در زندگی مورچه‌ها دانشمندان را به شگفتی واداشته‌است، چون هنگامیکه  آنها  انبار خوراک  گونه هائی  از مورچه‌ها را بررسی کرده‌اند، با شگفتی  دیده‌اند  که آن‌ها، به گونه ای زیبا و آراسته  دانه‌های را در کنار هم نهاده اند ؛ آن‌ها دانه‌های گندم را از میان  به دو نیم می‌کنند تا هنگام رسیدن آب  سبز نشوند !!، ولی دانه‌های خربزه را به جای دو نیم  , چهار تکه  می‌کنند، زیرا می‌دانند که دانه‌های خربزه (تخم خربزه) اگر به دو نیم  شوند، باز هم میتوانند  سبز شوند ! مورچگان 100 میلیون سال پیش از این دانش آگاه بوده اند که اگر دانه های خربزه در لانه هایشان سبز شوند ! دمار از روزگارشان بر چیده خواهد شد و باین کار بسیار واردند ! چگونه ؟
کیست او که بر مورچگان , 100 میلیون سال است که فرمان میراند ..... چرا ؟
ده میلیون ساله که جنبندگانی چون ما در این خاکدان زندگی میکنند ! باین استخوان سری که باستان شناسان در آفریقا یافته اند بنگرید :



باستان شناسان پيش از اين گفته بودند دايناسورها، نیاکان  پرنده هاي امروزي بودند. سپس دانشمندان چيني گفته اند : شماری از دايناسورها و خزندگان , در دورانهای بسیار دور  پرندگانی شگفت انگيز و  چهار بال بودند، که برای نخستین بار  در این جهان  بپرواز در آمده اند.       
دانشمندان چيني 11 نمونه سنگواره (فسيل) از پرندگان را مورد پژوهش نهاده اند که كه در 130 ميليون سال پيش مي زيسته اند . ..... شگفت آور نیست ؟ کیست او که در 130 میلیون سال پیش بر پرندگان آن دوران مینگریست ,  دانه و آبشان میداد .... آن پرندگان را در این جهان برای چه میخواسته ؟
شاید تمدن بشری،هرگز نتواند به چنان تکنولوژی پیشرفته ای دست یابد که او را توانمند  سازد از کهکشان راه شیری بیرون شده و چنان دور شود که با نگاه کردن به پشت ،شکوه این کهکشان ها را به روشنی ببیند. کهکشان راه شیری رانمیتوان پشت سر گذاشت.این کهکشان، بیش از یک صد هزار سال نوری ستبر (قطر) دارد
ومیدانیم که یک دم نوری برابر 360 هزار کیلومتر درازا دارد .
سخن از ایزد است که در درون اندیشه های ما بگونه های جوراجوری نمودار میشود که تا بامروز هیچ نیرو یا زبانی توان بازتاب ماندگاریش را ندارد , از یک سو میدانیم که آرایش این کهکشان بی مرز را نیروئی اداره میکند که ما بر آن نام ایزد را نهاده ایم ! این مائیم که او را ایزد میخوانیم و نه او که ازش کوچکترین آگاهی نداریم ! شگفت آور نیست ؟ براستی نشان پر شکوه نوبل را میباید بکسی داد که این نیروی بی پایان و توانمند را برای ما آنگونه که در خور دریافت هوش ما باشد بیان کند , با یاری از دانش و بینش انبار شده در میان هزاران نوشتار و نامک ( کتاب ) بیانگر این باشد که ایزد کیست ؟ کجاست ؟ و برنامه اش در بازتاب درخشش این گهربار کهکشانهای بی پایان و بی مرز چیست ..... چه زیباست که بگوئیم : زبان از بیان این یا آن نیرو ناتوان است ! واژه ای را در اندرون مغز نمی یابد که بیانگر ایزد باشد ! بیانگر چیزی که در اندیشه هایمان پرورانده ایم و از درست بودنش نا اگاهیم , میدانیم که هست ! و نمیدانیم که چیست یا کیست ! میدانیم که اداره کننده ای بسیار وارد است ولی نمیدانیم که این واردی و دانش و بینش را از کجا آورده .... براستی در برابرش کم میآوریم و شگفت زده میشویم که دانش و بینش پیشرفته ی امروز ! چنان در برابر ایزد ریز و کوچک و کم است که نمیشود داوری نمود , میدانیم که پرندگان فراپروازی راهی دوازده هزار کیلومتری را از آفریقا بآسیا میپیمایند ! ولی هیچ آگاهی از این نداریم که چگونه در شبی سرد و تاریک ! بناگهان هزاران پرنده با هم بر میخیزند تا پرواز شکوهمند چند هزار کیلومتری را آغاز کنند ! شگفت آور نیست ؟ کیست آن ایزد که فرمان میراند و هزاران پرنده را بپرواز در میآورد که از بالای کوه و دره و اقیانوس و بیابان رد شوند و بکاشانه ی تازه ی خود برسند ؟ او کیست ؟


موشهائی كه خودكشی می كنند :

آيا “ موش قطبي “ را مي شناسيد ؟ اين موش كه در “ سوئد “ و “ نروژ “ زندگي مي كند ، به موش خانگي شباهت دارد . موش قطبي ، مانند موش خانگي ، از جويدن و بريدن خوشش میآید  , از هر چه دستش مي آيد ، كمي را مي خورد و آنچه مانده را نيز جويده و ريز ريز مي كند. موش قطبي در زير زمين لانه مي سازد و به با شتاب بچه میآورد  . اين موش ها به دانه ها و زمینهای کشاورزی آسيب زيادي وارد مي كند .
اما آنچه كه انسان را به شگفتي وا مي دارد، خودكشي همگانی اين موشها هر چند سال يك بار است ! آري هر 11 سال يك بار ، هنگامیکه  شمار اين موشها سر به میلیونها میزند  ، ناگهان موشهاي قطبي همه جا از لانه هاي خود بيرون مي آيند و به راه میافتند  . در آغاز کوچ  ، شمار  آنها خيلي زیاد  نيست ، ولي آرام آرام  به سيل خروشاني نمایان مي شوند كه پهنایش  به كيلومترها مي رسد . آنها زمين را در اين روند مي پوشانند و مانند يك فرش خرمايي رنگ و جوشان همه جا را فرا مي گيرند .....
سرانجام ، این همه موش ، خود را به اقیانوس می رسانند . شگفت آورتر این است که پس از رسیدن به دریا ، بی مهابا خود را به آب می زنند و در آن پیش می روند ، تا آنجا که جان میدهند  ویا خوراک  جانوران دریایی میشوند  ، تا کره ی زمین برای چند سالی از ستم این زیان رسانان  آسوده شود . ولی این را نیز یادآور می شویم که شمار کمی نیز از این موشها در می مانند ، تا از میان نروند !
کسی نمی داند انگیزه ی  این خودکشی موشهای قطبی چیست ؟ برخی از زیست شناسان ، خودکشی آنها را این گونه بیان می کنند که آنها پی می برند که بیش از اندازه زیاد شده اند ، و خوراکی در دسترس ندارند ، ولی آنچه روشن است ، اگر موشهای قطبی این فداکاری را نمی کردند ، در راستای یک سده ( 100 سال )  ، آنها همه جای خشکیهای زمین را فرا می گرفتند و یک وجب جای خالی برای انسان نمی گذاشتند . !! شگفت آور نیست ؟
او کیست و چیست که میلیونها موش را وادار میکند که بر خیزند و همگانی بخود کشی بپردازند .
چگونه میشود بجائی برسیم که برد اندیشه های ما توان بر رسی به چنین رسیدگیهائی را در اندیشه داشته باشیم ! بسخنی دیگر : آیا پیشرفتهای آینده ساز میتواند پاسخگوی این پرسشهای ژرف باشد ؟
از درون این خاکدان برای زمانی کوتاه هم که شده بیرون میرویم تا سری به کهکشان راه شیری بزنیم که ما چون دانه ی خشخاشی در درونش گم شده ایم !!


هنگامی که در شب  به آسمان نگاه می کنیم نواری شیری رنگ که بسیار دراز است را می بینیم.این راه شیری یا آکاش گانگا است.با کمک تلسکوپ های نیرومند,دیده شده که راه شیری دارای بیشماری اختران ریز و درشت است ,گرد وغبار و گاز است.رنگ شیری آن از  انبوه اختران پدیدار شده  است.منظومه شمسی نیز به این کهکشان وابستگی دارد.میلیون ها کهکشان همانند  کهکشان راه شیری در آسمان پخش شده اند .
شگفت زده نمیشوید ؟ او کیست ؟ خواهان چیست ؟ خواسته اش از پدیده های رنگارنگی بنام کهکشانها چیست ؟
چگونه میشود بر این بی شما کهکشانها فرمان برد ! آیا میشود یا نه ؟ بپذیریم که آرایشی ماندگار این جهان هستی را میپاید و مینگرد ! اگر چنین نبود ! چگونه آن میلیونها موش باهم برای خود کشی بسوی دریا نمیشتافتند !! یا آن کوچندگان پرنده با یاری از او هزاران کیلومتر را نمیپیمودند ؟
دانشمندان اندازه و ساختمان راه شیری را به یاری تلسکوپ توانمنودی  بررسی کرده اند.کهکشان راه شیری مانند  دانه ی عد سی است که کانون  آن بسیار پهن و لبه های آن نازک هست.منظومه شمسی در لبه نازک آن جای گرفته است.هنگامی که به آسمان نگاه می کنیم بمیان  راه شیری نگاه می کنیم.به همین گمان است که اختر ها بچشم فشرده میآیند  .دانشمندان بر این باورند  که راه شیری به گونه ی  مارپیچ است و نزدیک به  150 تریلیون ستاره دارد.
اندازه آن را با کیلومتر  نمی توان سنجید.این اندازه های بسیار دراز را با سال نوری بر آورد میکنند که بآن در برگهای پیشین پرداختیم .
می دانیم که نور با شتاب 300 هزار کیلومتر در ثانیه میتازد.در یک سال راهی برابر 9 میلیون میلیون کیلومتر را میپیماید  .این راه  را یک سال نوری می گویند.قطر راه شیری صد هزار سال نوری است.خورشید در 30 هزار سال نوری از کانون راه شیری جای دارد.
خورشید همچنین به دور کانون راه شیری می چرخد.یک دور آن 225 میلیون سال بدرازا می کشد.
اگر خوب  به راه شیری نگاه کنیم چند تکه ی  سیاه در آن می بینیم,اینها جای هائی  هستند که اختر ها کمتر و گرد وغبار بیشتری در آن پهنه هست.
با خواندن و آموختن این چکه آگاهیها شگفت زده نمیشوید ؟ او کیست ؟ ایزد را میگویم که بر این 150 تریلیون اخترهای ریز و درشت که آفتاب ! از کوچکترینشان است فرمان میراند ؟ کیست او ؟
پنگوئن شاه یا پنگوئن فرمانروا (نام دانشگاهی: 'Aptenodytes forsteri') بلندترین و سنگین‌وزن‌ترین گونه زنده پنگوئن است که در قطب جنوب زندگی می‌کند. این پرنده به همراه پنگوئن پادشاه دو رده از پنگوئن‌های بی‌بال را در بر میگیرد.
نر و ماده این پرنده هم‌ چهره هستند و نرها اندکی از ماده‌ها سنگین‌وزن‌ترند. با داشتن وزن میانگینی بیشتر از ۴۰ کیلوگرم، پنگوئن شاه در میان سنگین‌ترین پرندگان جهان جای دارد. رنگ آن‌ها سپید در بر آمدگی  بدن و روی سینه، سیاه در پشت و روی دم و سر، و زرد کم‌رنگ در بالای سینه و پایین سر تا زرد پررنگ‌تر در نزدیکی و دور گوش‌ها است. این رنگ‌آمیزی نه تنها به آن‌ها یاری می‌کند تا خود را  در برابر شکارچیان دریایی همچون  نهنگ ماهی خوار پنهان کنند ، هنگام  جفت‌گیری نیز به آنها یاری میرساند  تا نر و ماده بهتر یکدیگر را بشناسند  , این پرندگان توانایی پرواز ندارند و بال‌هایشان را برای شیرجه در آب و شکار ماهی‌ها به کار می‌برند. پرهای این پنگوئن آنها را از سرمای بسیار زیادی که پهنه ی زندگیشان را پوشانده نگهداری میکنند.
پنگوئن‌های پادشاه  زندگی همگانی  دارند و در گروه‌هایِی با  هم  بسر میبرند   که روش نگهبانی از جوجه ها بسیار شگفت انگیز است  ! آن‌ها برای یافتن جوجه‌ها و همسرانشان  در میان یکدیگر  بانگ بر میآورند که آن بانگ را همسران و جوجه ها میشناسند و با شتاب خود را بپدر و مادر و یا همسرانشان میرسانند . هنگام جفت گیری یک جوجه بدنیا میآورند , مادر در کنار جوجه میماند و پدر برای یافتن شکار سر بدریا میزند ,. آن‌ها خوراکشان ماهی و سخت‌پوستانی مانند کریل و نرم‌تنانی چون ماهی مرکب  میباشد.
این جانوران توانایی‌های شگفت‌انگیزی در شیرجه زدن در آب، ماندن زمانی دراز در زیر دریا ها دارند با شتاب فراوان شنا میکنند و شکارچیانی بسیار زرنگ و چابک هستند , پنگوئن شاه  می‌تواند به ژرف  ۲۶۵ متری آب برود و با کاهش سوخت و ساز بدن و کم کاری ,  زمان  ماندن خود در آب را بالا ببرد و فشار بسیار زیاد ژرفنای دریا را پذیرا باشند. آن‌ها همچنین توانایی مبارزه با گرسنگی را دارند که به این پرندگان کمک می‌کند هنگامی که چشم براه  همسر  خود هستند با شکیبائی ، زنده بمانند.
آن‌ها در  زمستان تخم‌گذاری می‌کنند و هر دو جفت نر و ماده در نگهداری از تخم و جوجه به هم یاری می رسانند. پنگوئن‌های پادشاه تک‌همسر هستند و بیشتر آن‌ها پس ا ز گزینش همسر کمتر بدیگری دل می بندند  .. زندگی میانگین  این پنگوئن‌ها ۲۰ سال است؛ هر چند پژوهشها  نشان داده‌ که برخی از آن‌ها تا ۵۰ سال هم زنده میمانند . به تازگی ماندگاری آنها را هاله ای از نابودی در برابر گرمای رو بافزایش جهان  در بر میگیرد و چنان بر آورد شده که تا سال   2200  شمار آنها رو بکاهش روز افزون باشد.
شگفتیهای فراخ دامان جهان ما که پانزده میلیارد سال از برپائیش سپری شده ، نه آغازی دارد و نه پایانی و بی گمان ، دانش بی مرز ما ، تا کنون توانسته ، بگوشه هائی از آن راه یابد و آینده ، گویای نو آوریهای بسیاری برای آیندگان خواهد بود و در فرهنگ شکوهمند پارسی ، بگونه هائی از آن شگفتیها سخن بمیان آمده :
تا بدانجا رسید دانش من         که بدانم همی که نادانم


هیچ نظری موجود نیست: