زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

یکی از دو شنبه های بهمن ماه 1388
برابر 25 ژانویه ی 2010–01–25
آفریدگار کهکشانها و خدای ستم پیشگان یکی است ؟
خدای خشک کند دست زارعی که بکاشت
در آب وخاک جهان دانه ی جدائی را
پژوهشگران بر این باورند که این خاکدان , پانزده میلیارد سال است که بدور خورشید میچرخد که کم زمانی نیست ,
در لابلای این دوران دراز , جاندارانی در پی ا ُ فت وخیز های گوناگون که برپهنه ی جهان روی داده , بروی خشکیهای پنجگانه پدیدار شده اند که کاری به چگونگی آفرینششان نداریم , اگر باورهای دینی را بکناری نهیم وپیدایش جانداران را از دریچه ی برداشتهای دانشی بر رسی کنیم بچیزی میان هشت میلیارد سال از پیدایش جانداران و بالای چهار میلیارد سال از پیدایش مرد وزن میرسیم که این شماره هم زمانی بسیار دراز است ,
آن چند میلیارد سال از پیدایش مرد وزن را اگر با پنج هزار سالی که از گسترش دین در جهان میگذرد روبرو کنیم بچیزی نزدیک بهیچ میرسیم و خواسته ام در همین جا گسترده میشود که توده ی مردمی در پهنه ی گیتی پیشینه ای چند میلیارد ساله دارد و باورهای دینی , نزدیک به پنج هزار سال !
کاری هم به بزرگواران ورهبران کیش ها ندارم و همگان , برایم انسانند , با هر ایده و وابستگی دینی و در هر گوشه ای که زندگی میکنند.
نکته ای که برگزیده ام تا نوشتارم را بر آن پیاده کنم , پشتوانه هائی است که برگزیدگان باورهای دینی در لابلای خواسته هایشان بتوده ی مردم شناسانده اند .... برای نمونه وابستگان آن دین , از کیش های دیگر خوششان نمیآید و بر چسبهای گوناگون را برای جدائی میان مردمان در اندیشه هایشان پرورانده اند و پخش کرده اند ودشمنی های دیرینه را بگونه های از پیش آراسته شده و من در آوردی بگوش مردمان رسانده اند ،
جنگ های چهارسد ( صد ) صلیبی میان مسیحیان ومسلمانان نمونه ی روشن آن دشمن تراشیها است .
بپذیریم که آفریدگار کهکشانها , آنگونه که بر روند آفرینش فرمانروائی میکند , بیگمان دیرینه ای ورای پانزده میلیارد سال دارد ! وهیچکس آگاه نیست که آن توانمند! خواسته اش از آفرینش چیست .
اندیشه های مردمی بگونه هائی از آن نیروی هستی ساز یاد میکنند که در چارچوب باورهای دینی نمیگنجد و بسخنی دیگر گستردگی وتوانمندی چنین هستی سازی در خور داوری ما خاکیان نیست وواژه ی داوری را از آن بکار بردم که بفراسوی بازتاب نیروی ایزدی گره میخورد که ما خاکیان از آن ناآگاهیم و خواه ناخواه نمیتوانیم از باز تاب درخشش آن نیرو سخنی بگوئیم ... اگر باین نکته بیاندیشیم که آفریدگار کهکشانها ، چیزی نیست که در خور اندیشه های ما باشد ! میتوانیم پاسخی برای این پرسش پنج هزار ساله بیابیم که مغز ما توان درک نیروی ایزدی را ندارد ، بسخنی دیگر ؛ چنین نیروئی که میلیارد در میلیارد دنیاهای چند هزار برابر بزرگتر از جهان ما را بزیر فرمان دارد .... او را با ما کمترینها چه کار !؟
مانند این میماند که بنشینیم و با مورچه ای گفتگو کنیم و راهنمایش در بهبود زندگی باشیم ! ما را با مورچه چه کار ، همانگونه که خدا را با ما چکار ، چنین فرمانروائی ، چه نیازی بما دارد ، هنگامیکه بیشمار کهکشانهای دور افتاده را میپروراند وکس را از اندیشه ی او آگاه نیست و چنین نیروئی ، که کهکشانها را اداره میکند ! بیاید و با کسی آغاز سخن کند ؟ آیا میشود پذیرفت !؟
آیا برداشتهای ما از او و آنچه از او در اندیشه هایمان گنجانده ایم با خود او و روش فرمانروائی او همخوانی دارد !؟ آیا چنین نیروئی چشم براه من کمترین است که ستایشش کنم !؟ ( وستایش میکنم چون در خور هر نیایشی است ) واگر نکنم مرا بدوزخ میفرستد ؟ ، این دوزخ ! آیا بازتاب اندیشه ی کسانی نیست که آنرا در مغز ما پیاده کرده اند !؟ آیا دوزخ را در اندیشه های خودمان نساخته ایم واز آن نترسیده ایم ؟ آیا بر آوردهای دانش امروزی که سر بکهکشانها کشیده ! باورهای کهنه ی دینی را میپذیرد !؟
میدانیم که خداوند ، بر گردش پایان نا پذیر این گیتی و کهکشانها فرمانرواست ومیدانیم که چنین نیروئی در خور ستایش وکرناش است ومیدانیم که پناه بردن بر او آرام بخش جان وروان است ودلبستگی باو ، زندگی را زیبا تر میکند ........ ولی آیا چنین فرمانروائی ، چنین نیروئی که در خور اندیشه های ما نیست ، نیاز بکسانی دارد که خود را باو نزدیک تر از ما میبینند !؟ که با نیرنگ وترفند های گوناگون در راستای این چهار پنج هزار ساله از پیدایش دین .... آمده اند ودنیا را بخاک وخون نشانده اند تا باورهای سیاه دینی خود را در اندیشه ها فرو برند!؟ آیا میشود پذیرفت که آن فرمانروا را چنین نمایندگانی باشد !؟ چنین خون آشامانی که برای رسیدن بخواسته های اهریمنی خود ، با یاوری از پروردگار ! آنچه ترس وبیم وسیاهکاری وشمشیر زنی بر این وآن را ببازار آوردند وکشتند وبردند وبخاک وخون نشاندند که آری آنچه ما میکنیم ! خواست پروردگار است ! خواست اوست که گوش تا گوش ، سر کسی را ببرند ؟! چنین نیروئی نیاز بآن دارد که دژخیمانی خون آشام را که بیمارانی روانی هستند بجهان بیاورد تا از او پیروی کنند !؟
این خداست که آنها در اندیشه های پلید خود ساخته اند !؟ یا آن خداست که بر گردش بی پایان میلیارد ها ستاره وکهکشان وخورشید و .... فرمانرواست .
آیا خدای آنها که شمشیر بر دست گرفته وبر سر در دوزخ نشسته را بپذیریم یا خدای راستین و آفریدگار همه چیز را ! آیا براستی هنگام آن فرا نرسیده که ایزد را از دید دیگری که با خرافات هم خوانی ندارد بپذیریم وسر را بر او فرود آوریم واز اینهمه داده هایش سپاسگزار باشیم ؟ ( گر چه که چنین نیروئی نیاز بنیایش من ندارد )
آیا بهتر نیست که خدای ستمکار و دوزخ پیشه ی آنها را برای خودشان بگذاریم وبر آسمانها بیشتر بنگریم تا خدای راستین را بشناسیم ؟
آیا اینها که برای کشتار همگانی مردم ، سالها است در اندیشه ی ساختن جنگ افزار هسته ای هستند و میخواهند کشورها را از پهنه ی گیتی بر چینند .... براستی وابستگان خدائی هستند که بآن اشاره شد ؟!
ستایش از آفریدگار هستی ساز را دوست دارم و نیایش بدرگاهش را پذیرفته ام ولی بی نیازی بخرافات و باورهای تند دینی را فرهیختگان ، باید از پهنه ی گیتی بر چینند و
داوری را بفرزانگان میسپارم .