زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۸۷ مرداد ۱۱, جمعه

ای خدا این وصل را هجران مکن

سر خوشان مست را نالان مکن

باغ جان را تازه وسر سبز دار

قصد این بستان واین مستان مکن

بر درختی کاشیان مرغ تو است

شاخ مشکن ، مرغ را پران مکن

بزم وجمع خویش را بر هم مزن

دشمنان را کور کن ، شادان مکن

گرچه دزدان خصم روز روشنند

آنچه میخواهد دل ایشان مکن

نیست در عالم زهجران سخت تر

هر چه خواهی کن ! ولیکن آن مکن

موسی جان !

درود بر تو واندیشه هایت که از چشمه ی خروشان فرهنگ شکوهمند پارسی بر میخیزد ، مهر از پیامهایت بدل مینشیند چون فرزند مام میهنی ، همان مادری که در راستای فراز ونشیبهای زادگاهمان ، مردها وزنانی را جایگزین این آب وخاک کرد تا نام ایرانی را درجهان پهناور ، نامدار وسربلند کند ، نام بابک ها وابو مسلم ها وفردوسیها و نظامی ها و هزاران نامدارانی که مانده هایشان ، مایه هائیست بر بالندگی جهانیان ، ایرانی ، تا بوده وهست وخواهد بود بیانگر مهر وآفریدگار شادی ها است وتو فرزند برومند آن آب وخاک که با هم در شهر پهلوان پرور کرمانشاه زاده شدیم ، با یاری از پیشرفتهای بی مرزی که فن آوریهای دانشمندان ، پیش رویمان نهاده اند ، بر خاستیم تا پیام آور مهر ودوستی باشیم و همین ......

آغازی دل نشین تر از پیام شاه درویشان ( مولانا ) برای نخستین نامه ام نیافتم که بالا نشین پیامم شد ، نیاز بیاد آوری است که بیش از هشت سال است که میکوشم ، در نگارشاتم ، واژه های بیگانه را بکار نگیرم وبر این باورم که ما ایرانیان وایران دوستان و وابستگان بزبان شیوای سر زمینمان ، باید بفارسی بنویسیم وبا آن زبان گفتمان کنیم ونباید این کارنامه را دشوار بگیریم وبر داشتهایش را نشدنی بیانگاریم ، هزار وچهار سد ( صد ) سال است که از یورش تازیان بر ایران میگذرد و در این دراز زمان ، آگاه ونا آگاه فرهنگمان با زبان آنان آمیخته شد و نویسندگانمان ، شاهکار هایشان را با زبان مردمی نوشتند وتوده مردم نیز با یاری از واژه های بیگانگان پیش رفتند وتاختیم وتاختیم تا بامروزی رسیدیم که گروهی میهن پرست بر خاستند وبر آن شدند که زبان شیوای مادری را باید از گزند بیگانگان نگهداریم ودمشان گرم ویادشان بر دلها باد و ایزد را سپاس ، فرهنگستان ایران بپا خاسته تا این کار بزرگ میهنی را پیگیری کند وبی گمان روزی نه چندان دیر ، فرزندان ایران زمین را در دبستان ها ، با واژه های خودی آشنا خواهند کرد و بروی فرزندان سرزمین گل وبلبل و رستم وسهراب ، نامهای دلنشین ایرانی نهاده خواهد شد وچه زیباست بر آن روز فرخنده نگریستن واز شادی گریستن ، دوست مهربانی از ایران برایم نوشته بود که اگر باین کار بزرگ دست بزنیم ، با مانده های بزرگانمان چه کار کنیم ! با نوشته های خیام ومولانا وسعدی وحافظ ودگر بزرگانمان وبآن مرد فرزانه پاسخ دادم که کار بسیار ساده ایست ، ونمونه ای از خرمن را آوردم و از شکسپیر سخنسرای بزرگ انگلیسی یاد کردم که نوشته هایش را بیشتر انگلیسیها ، نمیتوانند بخوانند ، چون در آمیخته با واژه های دشوار است ، ما هم هرگز نمیخواهیم از شاهکار های ماندگار در فرهنگمان چشم پوشی کنیم ، داستانهای شنیدنی و نوشته های زیبای سعدی را با همان زبان خودش در دلمان نگه خواهیم داشت ، مولانا و سروده هایش را با ودل وجان خواهیم پذیرفت و در دایره آموزش مردمی ، فرزندان ایران با آن مانده های دل نشین آشنا خواهند شد وخواهند آموخت .... ودر راستای آن آموزشهای پیگیر ، فرزندانمان ، خواهند آموخت که در نوشته هایشان ، بجای آن خرمن واژه های بیگانه که در گویش روزانه بکار برده میشود ، از آن واژه ها چشم بپوشند وبیاموزند که فرزندان ایران ، فارسی مینویسند .

موسی جان ، چون برای آینده ی در آمیخته با مهری که ایران را دیر یا زود در بر خواهد گرفت ، جا داشت که بر آن خواسته ی توده ی مردم بنگرم ودر نخستین پیامم آنرا بگنجانم .

برادر جان ، دنیای امروز با این شتابی که به پیش میتازد ، بیگمان بجائی خواهیم رسید که دگر اندیشیهای در آمیخته با خرافات ، از رنگ وروی خالی شوند و باور های سیاه ، آرام آرام جای خود را به روشن بینی وروشن نگری بدهند ، بی مایه از تنفر باین ومرگ بر آن ، خواسته ی من از نگارش این پیامها ، نگاهی بآینده است که پیش رو داریم ، آینده جهان را نمیشود با باور های کهنه ی دیرینه گره زد ، رویداد های گرد وخاک گرفته ی پیشین را در درون یاد مانده ها ونگارشنامه ها ، درون کتابخانه های باشکوه که جهان را در بر گرفته نهاده اند و روی به پیشرفتهای رنگارنگ آورده اند ، برای بهروزی آینده ی مردم گیتی ، همگان در تلاشی روز افزونند ، مرزها دیگر جلو دار پشرفتها نیستند ، اروپا وبیشتر کشور هایش ، دست از جنگ وستیز بر داشتند تا دست بدست هم نهند وجهانی زیبا تر را بارمغان آورند ، پول اروپا یکی شد و دلها نزدیک تر ومهر ها افزون تر وهمکاریها پر بار تر شد ، ژاپن که در روزهای پایانی جنگ ، هیروشیمای ویران را با سد (صد ) ها هزار کشته پیش رو داشت وبرای آینده ی کشورش ، دست از دشمنی ها با آمریکا بر داشت وبسوی پیشرفت شتافت وامروز سر آمد کشورهای خاور دور است ، چین وژاپن با دیرینه ای پُر بار از دشمنیها ، امروز دست بدست هم بآینده ای نوین میتازند ، روسیه ی پشت پرده ی آهنین ، پس از هفتاد سال فرمانروایی خشن کومونیستها ! امروز با روش دیگری بپیش میرود ونو آوریها را از تنگ نگریها ودشمن تراشیها بالاتر میداند ، ترکیه از دشمنان همسایه ی خود یونان است وامروز مرزها را برای سود جوئیهای بر داشت شده از گردشگران ، بروی یکدیگر باز کرده اند ، اندیشه ها دگر گون شده اند وبا روشهای پیشینگان توفیر دارند ، امروز دانشگاه ها واستادان فرهیخته اند که مینشینند وبر آورد میکنند وبر رسیهای کامپیوتری است که بازار یابیها را بچنین مرزهائی رسانده که میبینیم ، چین با یک میلیار وسی سد میلیون شهروند ، میداند که با جنگ وستیزه جوئی بجائی نمیرسد و ساختن یک تانک دشوار تر است از ساختن یک خود رو که جهانیان بآن نیازمندند ، خود رو سودش بیشتر از ساختن یک تانک است ! چرا که تانک سوگواری وبد بختی وسیاهی ببار میآورد وخود رو مایه هائیست بر بهروزی مردمان جهان .

برترانراسل فرهیخته ی بزرگ چه زیبا گفت که جهان ، روزی یک شهر بزرگ خواهد شد ، بی مرز وبی سرباز واگر نیک بیاندیشیم ونیک بنگریم ، تا مهر ودوستی هست ، چرا جنگ وستیز

تا نامه ای دیگر بایزد یکتا میسپارمت

با مهر

درویش خاکی

هیچ نظری موجود نیست: