زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۸۷ فروردین ۱۹, دوشنبه

چو گلستان جنانم طربستان جهانم
بروان همه مردان که روانست روانم
بیستم فروردین 1387 خودمون
نوروزم بپایان رسید و روزگار همچنان در روند پیشینه دار خودشه
همانجوری که میلیارد ها ساله ..... همون شب وروز وسال وسده وهزاره .....
آفریدگار کهکشانها ، بکار وتلاش همیشگی خودش ادامه میده ومائیم که توفیر پذیریرم
مائیم که اندیشه هایمون با هم توفیر دارند
یکی زیبا اندیشی را بر گزیده وچون پیر فرهیخته ی بلخ ، هشت سد ساله که جهانیان را شیفته ی خود ساخته
یکی دیگر ، بد اندیشی وسیاه کاری وسوگ آفرینی وبد خواهی برای این وآن را بر گزیده و هر هنگام در گوشه ای از کران بکران گیتی
بدی میآفریند ، امروز در کوچه پس کوچه های بغداد ، با پرتاب بمبی آتش زا ، ده ها تن را به نیستی میکشاند
فردا بدرون خود رو همگانی در تل آویو میرود وچند زن بار دار وکودک خردسال وپیر مرد دنیا دیده را بفنا میسپارد وخودش هم راهی دوزخ میشود ( اگر آن دوزخی که در اندیشه هایمان ساخته اند ! باشد )
بودن ونبودن دوزخ ، راهگشای این کلاف سر در گُم نیست و جهان آزاد باید برای این پدیده های خشونت بار ، راهی که گشایشی به آزادی جهان از خرافات داشته باشد ، بر گزیند
در این باره ، بار ها وبار ها نوشته ام و سوخته وگفته ام که باورهای ژرف دینی ، هنگامیکه با خرافات در آمیخته میشوند .... سیاهی وبد اندیشی میآورند ونمونه ها را در راستای رویدادهای دو سه دهه ی پیش ازیاد نبرده ایم و به سه نمونه ی شفاف بسنده میکنم :
نخست : فروپاشی فرمانروائی پادشاهی در ایران ( 1976) و روی کار آمدن گروهی تند خو وبد اندیش وسیاه کار که با باور های خشونت بار دینی توانستند هفتاد میلیون از بازماندگان وپیروان پندار وکردار وگفتار نیک را بروزگاری بکشانند که میبینیم ومیسوزیم ودم هم نمیزنیم ! چون آنها که آمدند ودم زدند .... یا بسیاه چالها سپرده شدند تا دیر یا زود بپوسند ویا در میدانها آورده شدند وروبروی فرزندانشان یا برادرانشان یا پدر ومادرشان ، بدرخت آویزان شدند تا کسی دیگر بچنین کارهای میهن دوستانه ای ! دست نزند.
خاموش ننشستند ودر این راه گامهای بلند تری را بر داشتند ،
گشتند وگشتند ویافتند کیشی را که بالای سه هزار سال است که چوب آوارگی وسر گردانی را میخورد .... تا فرزندانش بسر زمین پدری خود بازگشتند وبا جنگ وخونریزی ، گوشه هائی از سرزمین اسرائیل را از چنگ تازیان که بزور بر آن سرزمینها نشسته بودند ، بیرون آوردند وکیش یهود ، دو باره ، کشور اسرائیل را پایه ریزی کرد ودر کمتر از شش دهه یکی از پیشرفته ترین کشور ها ی جهان شد ، که تازیان توان دیدن آن کشور نو پا را نداشتند وهر چه اسرائیلیان ، خواستار آشتی بودند ! تازیان بیابانگرد ودشمن آشتی ! نپذیرفتند و ... آخوندهای تازه به دوران فرمانروائی رسیده وجانشینان کورش وداریوش ! راهی تازه را که چون دگر راه هایشان بسیاهی میپیوست ، بر گزیدند و فریاد های مرگ بر اسرائیل را بر مرگ بر آمیکا افزودند !
مگر نه آنان مرگ آفرینی را دوست دارند وبباور خودشان شهید شدن را از بالاترین و والاترین نشانها برای خود میدانند واندیشه های آشتی جوی ، هنوز نتوانسته اند باین باور آنان دسترسی بیابند که :
تا مهر است ! چرا کین
وتا آشتی هست ! چرا جنگ ؟

هیچ نظری موجود نیست: