زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۸۹ آذر ۱۷, چهارشنبه

بامداد دیروز بود ، تو راه بندان گیر کرده بودم
خود رو ها از پس و پیش راه را بروی هم بسته بودند و راننده ها انگاری باین رویدادها خو گرفته اند
براستی که راه بندهای بامدادی ، سخت توان فرساست .
بموسیقی کهن ایران گوش میدادم که از خود رو پخش میشد ، استاد شجریان سروده ای از طبیب اصفهانی را با آن آواز دل نشینش میخواند :
بنازم به بزم محبت که آنجا
گدائی بشاهی مقابل نشیند
در آسمان ، گروهی پرندگان مهاجر را میبینم که با آن پرواز شکوهمندشان به پیش میتازند و پروازشان مانند شماره ی هفت است و شگفت زده میشویم که چگونه این پرندگان ، راه خود را میدانند و گم نمیشوند ؟ و آن پرنده ی نخست که نُک هفت است ! چگونه میتواند همگان را رهبر باشد ! و اشتباه هم نمیکنند و سر راست بجائی که باید برسند ! میروند و میلیونها سال است این کار شگفت انگیز را واردند و پشت در پشت و سال بسال آنرا از سر میگیرند .... راه بندان هنوز ادامه داره و من در خودم فرو رفته ام و نوای خوش استاد شجریان مرا ببالای آسمانهای دور دست برده و در این اندیشه ام که تا مهر و دوستی هست !! چرا جنگ وستیز و دوباره بشکوهمندی آن پرواز برگشتم و اندیشه ام مرا بسوی آن پرندگان کشاند که مهر را بر گزیده اند و گروه بگروه ، با هم و برای هم فرسنگها راه را میپیمایند و با هم میخورند و مینشینند و بپرواز در میآیند ، رهبرشان هم یکی از همان پرندگان است که هر هنگام جای خود را با دیگری جا بجا میکند و جلو دار دوستان میشود و راهنمائی و رهبری را از سر میگیرد و بپیش میتازد و یادم برهبران اینجا و آنجا افتاد که بر چسب راهنما را بر خود زده اند و برای ماندگاری چند روزی دیگر میکشند و نابود میکنند و از میان بر میدارند ، بزرگ وکوچک را و برایشان ماندگاری این و آن پشیزی ارزش ندارد و دلم گرفت از اینهمه ستمها که دنیای ما را در بر گرفته و با دنیای پرندگان اینچنین نا همخوانی دارد و بخود میآیم و هنوز در پس راه بندانم و از دور آن پرندگان را میبینم که بجائی کوچ میکنند و در یک دم آرزو میکنم که پرنده باشم.