زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۹۹ فروردین ۲, شنبه



پیر شیراز (حافظ)  فرهیخته ای زیبا اندیش با گُهر باریهایش  

 

دیدگاه های دور اندیشانه و فیلسوفانه ی حافظ را بهیچ گونه نمیشود با باورهای خرافه انگیز  در آمیخت ، چون آراستگی و چیدمان واژگان , بروشنی ، از درون کسی سخن بمیان میآورد که پشتوانه ای خردمندانه دارد  واز باورهای خرافه  ، بسیار دور است و نیازی هم بزمینه پردازی نیست چون ، حافظ ، از دل و جان بر خاسته دُر افشانی میکند :


روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم

در لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم


واژه ی میخانه را در میان سروده های بسیاری از سخنوران نامدار فرهنگ شکوهمند ایران زمین میتوان یافت که بر داشتها از آن  واژه , رنگارنگ و گوناگون است , ولی باز تاب اندیشه های دور پرداز پیر شیرازمان (حافظ) از جایگاهی بنام میخانه ,  گرداگرد برداشتهای دیگریست که آنرا با یاری از واژگان برگزیده اش , در درون سروده های دل انگیزش پیاده میکند تا فرهنگمان را در آمیخته با گُهر های کم یاب کند و در این چکامه ی نامدارش , میخانه را چون کاخی پُر شکوه در برابرمان میآراید که بیگمان در آن کاخ , پیران فرزانه و رندان فرهیخته  گرد هم آمده اند و اوست که آسینها را بالا زده تا در برابرشان میزبانی کند و با آنکه خود را بی چیز و ندار میداند , باز بخود میبالد که پزیرائی از آن بزرگان نشسته در میخانه را ویژه ی خود ساخته :



تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم


تذرو , پرنده ای دشتی و بسیار زیبا است که پیر شیراز در این پیام آنرا چون آرزوئی بیان میکند که برای دست یابی بآن یار خوش خرام , دنبال زمانی میگردد تا شانس باو روی آورد و بآرزوی گم شده اش برسد :



واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم


خرافه پردازی را در دایره ی واژگانی پیاده میکند تا گویای درونش باشد و هیچگاه از رویاروئی با آنها , ترسی ندارد و روشن و شکوفا و نه در پشت سرشان , از آنها ایراد میگیرد که خدا پرستی را نمیشود با خرافه اندیشه در آمیخت , چون آفریدگاری که پانزده میلیارد سال است ، بر زمین و زمان و چرخ گردون و جهان هستی  , فرمان میراند , نیازی به پای در میانی من و شما و آنها و اینان ندارد بویژه هنگامیکه آن پای در میانیها ! در آمیخته با  فریب و  نا درستی باشد :



با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوست
و از رفیقان ره استمداد همت می‌کنم


زیبا اندیشیهای ژرف و پسندیده اش را در لا بلای  واژگانی بر گزیده  , پیاده میکند تا بیانگر درونش باشد که با روند نسیم بامدادی براه می افتد  تا خود را بدوست برساند و با یاری ازآنان  و توانمندی آنها , بیشتر و بیشتر بآرزوهایش که آسودگی و شادمانی توده ی مردم است , دست یابد :



خاک کویت زحمت ما برنتابد بیش از این
لطف‌ها کردی بتا تخفیف زحمت می‌کنم


خوش آمد گوئی , زیبا اندیشی و سخنان برگزیده اش را در لابلای این سروده ی دل انگیز پیاده میکند که آری , یار ما , در راه ما , خوش رفتاریها کرده و بایسته میداند که سپاسگزارش باشد   :



زلف دلبر دام راه و غمزه‌اش تیر بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت می‌کنم


ویژگیهای دلدار , او را از خود بیخود کرده و بانگ بر خود میآورد که شکیبائی را بر گزیند تا در برابر دلبریهای یار , تاب ایستادگی را داشته باشد و خوش بینی را به روند زندگی , بالا نشین خواسته هایش کند :



دیده ی  بد بین بپوشان ای کریم عیب پوش !
زین دلیری‌ها که من در کنج خلوت می‌کنم


خوش بینی و نیک اندیشی را راه گشای زندگی میداند و بما نیز سفارش میکند که در راستای زندگی , بد بینی را از سر راه خود بر داریم و سینه را سپر درد ها کنیم و پیش رویم تا به سراپرده ی دلدار , که همانا آرزوهای ما است , برسیم : 



حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت می‌کنم


 دو باره با یاری از واژگانی دل پزیر (ذ) و زیبا و کار بری از هنر های  نهفته در درونش  ، ما را بیش از پیش بخودش و باز مانده های بسیار ارزشمندش ارادتمند میکند تا بیشتر و بیشتر , بخود ببالیم که در فرهنگ بی مانندمان , داریم چنین فرهیختگان و بزرگانی که نام ایرانی و ایران را زبانزد جهانیان کرده اند و تا جهان بر پاست , بداشتنشان بالنده و سر فراز هستیم .
از اینگونه چکامه های ناب ، در دیوان همایونی حافظ ، زیاد داریم که خرافه اندیشان ، کوشیده اند تا بر آنها ، بر چسب خرافه بزنند و نتوانسته اند چون اگر حافظ ، سخن از میخانه را بمیان می آورد ، یا از باده ی گلگون یاد میکند و دنیای مستی را بآن بالا بلندی بمیان میآورد ...... نمیشود گفت که چنین فرزانه ای ، لب بشراب نزده و یا از مستی و راستی ! نا آگاه بوده و فرهیختگان را گوشزدی !!!!



هیچ نظری موجود نیست: