زبان پارسی را پاس بداریم

نشانی تارنامه : drafshemehr.blogspot.com

نشانی درفش مهر در فیس بوک :
https://www.facebook.com/homayoun.avrahami.7

نشانی در تلگرام : لینک

۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

آیا جهان آبستن رویدادهای شادی آفرینی است؟

بلبل از عشق گل و پروانه از سودای شمع
هرکسی سوزد بنوعی در غم جانانه ای
پیامی زیبا تر از این سروده ی بهار ( ملک الشعرا !) را برای آغاز سخنم نیافتم
ما دوستداران ایران و بالندگان بر فرهنگ شکوهمندش ! چیزی را بفراموشی سپرده ایم که از ارزشی بسیار بر خوردار است و در لابلای زمان ! یا از یادمان رفته و یا بآن خو گرفته ایم !
از یادمان رفته که در راستای شش هزار ساله ی فرهنگ پر بارمان ! 1400 سال است که یادگارها از تازیان
داریم که در تار و پودمان رخنه کرده و نزدیک ترینشان ! همین زبان ورجاوند مادری است که چنان در واژه های تازیان آلوده شده که سالهای دراز نیاز به باز سازی دارد ! شوربختانه !! دست اندرکاران امروز ایران هم که از وفاداران به برادران تازی خود هستند ! چندان کاری با انجمن پاسداران از زبان پارسی ندارند و درست رفتارشان واژگونه است و میکوشند که با واژه های تازیان بیشتر و بیشتر در پیوند باشند ! نامهای دل نشین بیژن و منیژه و بهروز و هوشنگ که بازتابی است از اندیشه های پیر توسمان فردوسی و شاه نامه اش ! به نامهائی برگردانده شده که در دوران چهل سال پیش ! کمتر پدرانی میخواستند که چنین نامهائی بر فرزندانشان نهاده شود : سیف اله – ابو الفضل – رقیه و زینب
ارتش ایران که در دوران پیش بزبان پارسی آراسته شده بود و هنگ و دژبان و سپهبد داشت ! امروز با نامهای تازی آراسته شده و آگاهان را گوشزدی !
سی و چند سال بد اندیشی با آن کارنامه ی سیاه که مرگ برای این و آن را بدنبال داشت ! ایرانی را در برابر داوران راستین جهان بدوراهی میکشاند که براستی چه بر سر این مردم آمده که امروز میلیونها تن بمیدانها میآیند و برای این و آن مرگ و نیستی میخواهند ! آیا اینها فرزندان کورش و داریوشند که در دوران هخامنشی ! مهر ورزی را بجهان پیش کش کردند !؟ و زنانشان فرماندهان ارتش بودند؟ چه بر سر این مردم و آن مرز و بوم آمده که میلیاردها از پول مردم ایران را بدامان گروهی دژخیمان تازی میریزند تا بدرند و ویران کنند و سر ببرند و دنیا را بخاک و خون بکشانند ! براستی آیا اینها ایرانیند ؟ که سی و پنج سال است زنان سرزمین اهورائی را بزیر چادر سیاه کشانده اند و دم از ایزد شناسی و خدا پرستی میزنند ! چه خدائی ایست که از آوردن کودکان برای دیدن پدرشان که بچوبه دار آویخته میشود باکی ندارد ؟ آن چه خدائی است که ساختن جنگ افزار را برای کشتار مردم روا میداند ؟ 1400 سال است که با خرافه وارد اندیشه ها شده اند ، جن و پری و از ما بهتران را در درون مردم جای سازی کرده اند تا با بر چسب دین بر در آمدهای خودشان بیافزایند و در این کار بسیار وارد و پیروز هستند چون میدانند با مردم ساده ی کوچه و بازار چگونه سخن بگویند و اندیشه هایشان را بسود خودشان جابجا کنند ! آنها هم که بدانشگاه آمده اند و میزان آگاهیهایشان از جهان امروز رو بفزونی است .... اوباش و خاک وخاشاک میخوانندشان ! رهبران خود را آمده از سوی خدا میدانند که نور ایزدی را پیرامون خودشان میبینند و دم از اداره ی آینده ی جهان میکنند و مردم نا آگاه هم گوسفند وار بدنبالشان میروند و آنها هم نه تنها ول کن نیستند که با آوردن نوآوریها ! بیش از پیش ! مردم را بسوی خرافه میکشانند و تازه ترین آنها بدنیا آمدن کودکی است که هنگام بیرون آمدن از شکم مادرش گفته : یا علی !!!!!! و از این گونه سخنها که بی گمان فراوان است و ما از آنها نا آگاه ! آنچه بر شگفتیها میافزاید ، واکنشهای از پیش آراسته شده ی مردمی است ! که آیا براستی مردم ایران تا این اندازه ساده اند که این گونه رویداد ها را باور میکنند و نمیخواهند بپزیرند که دنیای امروز دیگر دنیای دیروز نیست که شاهی بر کشوری فرمان میراند و کشوری از او پیروی میکرد ؛ نمیبینند که بزرگترین فرمانروایان را برای چهار سال بر میگزینند و سپس بخانه هایشان میفرستند تا تازه تری بیاید و با نوآوریهایش مردم را به پیشرفت بکشاند و نه اینکه مردم را بجنبش وا دارد که بخواسته ی آنها بمیدانها بیایند و برای این و آن مرگ بخواهند ! جهان از دیدن این مرگ خواهیها خسته شده و در اندیشه ی آینده ای دیگر است ! اروپا مرزها را باز کرده و پولهایشان یکی شده ! آمریکا چهار اسبه بسوی پیشرفتهای روز افزون میتازد ، آفریقا بیدار شده و مردمش در اندیشه ی دگرگونی اند و کشور های تازی هم دوستدار آزادی شده اند و این پرسش را به پیش میآورند که آیا جهان آبستن رویداد های شیرین است ؟